ویلتشایر به خاطر باروهای عصر برنزش، به ویژه آنهایی که در داخل سایت میراث جهانی یافت می شوند، به خوبی شناخته شده است. استون هنج و روی زمین های گچی کرنبورن چیس. در مقابل، اطلاعات کمی در مورد مکان های مشابه در نزدیکی شهر قرون وسطایی سالزبری وجود دارد.

با این حال، ویستری ساخت یک مجتمع مسکونی جدید در حومه هارنهام، حومه جنوبی سالزبری، امکان کشف بخشی از بقایای یک گورستان بزرگ گرد بارو و محیط چشم انداز آن را فراهم کرده است.
باروهای گرد در اصل در دوره نوسنگی شکل گرفتند، اما اکثر آنها در دوران بیکر و اوایل برنز (2400 - 1500 قبل از میلاد) ساخته شدند و معمولاً از یک مقبره مرکزی، یک تپه و یک خندق محصور تشکیل شدهاند.
قطر آنها می تواند از کمتر از 10 متر تا 50 متر متغیر باشد که اکثریت آنها به طور متوسط 20-30 متر هستند. کارهای خاکی آنها نیز متفاوت است، برخی دارای تپههای مرکزی عظیم («باروهای زنگ»)، برخی دیگر دارای تپههای هستهای کوچک و کرانههای بیرونی («باروهای دیسکی») و برخی دیگر دارای حفرههای مرکزی هستند («برکههای حوض»).
گودالهای آنها موادی را برای تپه بارو تولید میکرد که از گچ، خاک و چمن ساخته شده بود. باروها معمولاً با قبرها مرتبط هستند. برخی تنها شامل یک فرد هستند، در حالی که برخی دیگر دارای یک سری تدفین و در موارد نادر، چندین دفن هستند.

باروهای جاده ندرهمپتون همگی در اثر قرنها کشاورزی با خاک یکسان شدهاند و اکنون به سادگی گودالهایی هستند، اگرچه یازده مورد تدفین و سه سوزه سوزانده نشده باقی مانده است.
این گورستان شامل حدود بیست یا بیشتر بارو است که از لبه هارنهام در سطح دره نادر، به سمت بالا و در سراسر دامنه تپه گچی اطراف در محدوده شمالی چشم انداز کرنبورن چیس گسترش یافته است.
-
✵
-
✵
-
✵
باستان شناسان تنها پنج بار از باروهای گورستان را حفر کرده اند که در دسته های کوچک جفت یا گروه های شش نفری یا بیشتر سازماندهی شده اند. حداقل سه تا از باروهای ما به طور قابل توجهی گسترش یافته اند، و یکی با یک خندق کمی بیضی شکل شروع شد که در نهایت با یک خندق تقریباً دایره ای جایگزین شد.
شکل بیضی حاکی از آن است که بارو اخیر مربوط به دوره نوسنگی بوده یا در منطقه نوسنگی ساخته شده است. یک گور دسته جمعی در مرکز آن حاوی بقایای اسکلت بزرگسالان و کودکان بود. چنین گورهایی غیرمعمول هستند و در فقدان وسایل قبر، برای تاریخگذاری رادیوکربن هدف قرار خواهند گرفت. بارو دو مقبره دیگر را نشان داد که هر دو دارای دفن های بیکر بودند که به احتمال زیاد در آغاز عصر برنز ساخته شده بودند.

بارو بیضی شکل از میان گودالهای دوران نوسنگی با انبارهای شاخ گوزن قرمز برید. شاخ گوزن از ارزش بالایی برخوردار بود و برای ساختن چنگال ها یا چنگال ها و چنگک ها با دسته های مستقیم چوب سخت استفاده می شد. همچنین به صورت شانه و سنجاق، ابزار و اسلحه مانند سر گرز و تشک ساخته می شد و در آیین ها استفاده می شد.
متخصصان استخوان حیوانات و استخوان های کار شده این موارد را بررسی خواهند کرد تا ببینند آیا شواهد آشکاری از شکستگی عمدی یا الگوهای سایش وجود دارد یا خیر. اینها میتوانند تغییراتی را برای استفاده نشان دهند، مانند سوراخها و قلابهایی که برای کوبیدن سنگ چخماق، بهعنوان چکش یا برای پوستهشدن فشار سنگها برای شکل دادن به ابزار استفاده میشوند.

دو بارو همسایه دیگر فاقد مقبره اصلی بودند که احتمالاً به دلیل آسیب های ناشی از قرن ها کشاورزی بود. این سه قسمت از گروه وسیعتری از باروها هستند که سه یا چهار مورد دیگر بهعنوان نشانههای محصول در سمت شمالی جاده نترهمپتون قابل مشاهده هستند.
یک ساختمان غرقشده بالقوه - احتمالاً بهعنوان سرپناه، کارگاه یا فروشگاه و یک چاله آب نیز در این قسمت از سایت کشف شد. محققان الوارهای کاری حفظ شده در اثر غرقابی، سفال ساکسون و تیغههای چاقوی آهنی و احتمالاً سرامیکهای رومی را در پایین چاله کشف کردند.
منطقه دوم یک تراس کشت ('lynchet') با قدمت احتمالی اواخر عصر آهن را نشان داد، که در ویلتشایر کاملاً غیرمعمول است، و همچنین منطقه ای از اواخر عصر برنز تا عصر آهن با بیش از 240 گودال و پستچاله.
گودالها بیشتر برای دفع زباله استفاده میشدند، اگرچه برخی ممکن است برای ذخیرهسازی غلات استفاده شده باشند. مواد به دست آمده از این گودال ها شواهدی از نحوه زندگی و کشاورزی این جامعه در زمین ارائه می دهد.

منطقه 2 همچنین جایی است که باستان شناسان باروهای باقی مانده را کشف کردند. یکی از آنها یک خندق ساده بود که از طریق یک رسوب اولیه از شستشوی تپه تراشیده شده بود. گورهای سوزاندن در داخل و اطراف خندق کشف شد.
بارو دیگر در گچ حک شده بود و مرکز آن بر روی شیب ملایمی قرار داشت و دید را از قسمت پایینی دره رودخانه نادر تقویت می کرد.
در مرکز آن دفن کودکی بود که با یک ظرف غذای دستهدار از نوع «یورکشایر» همراه بود، که به دلیل مشخصات لبهدار و مقدار تزئینات آن به این نام خوانده میشد.
این سبک کشتی، همانطور که از نام آن پیداست، در شمال انگلستان گسترده تر است و ممکن است نشان دهنده این باشد که مردم فواصل قابل توجهی را جابجا می کردند.
تجزیه و تحلیل ایزوتوپ های اسکلت ممکن است نشان دهد که آیا کودک در آن منطقه متولد شده است یا در جای دیگری بزرگ شده است. یقیناً کسی که کوزه دفن شده با بچه را خلق کرده با سفال های غیر محلی آشنا بوده است.

این گودال دارای گودالهای بریدهشده دوران نوسنگی حاوی سفالهای شیاردار است که در چندین شهر در اورکنی تقریباً 3000 سال قبل از میلاد قبل از انتشار در بریتانیا و ایرلند سرچشمه میگیرد.
همچنین توسط سازندگان استون هنج و محوطه های عظیم هنج دورینگتون والز و آوبری مورد استفاده قرار گرفت. این رسوبات گودال غالباً حاوی آثاری از مواد خرد شده و سوخته، باقیمانده ضیافتها و اشیاء نادر یا خارجی عجیب و غریب است.
گودالهای نترهمپتون نیز از این قاعده مستثنی نیستند و یک پوسته گوش ماهی، یک گلوله سفالی جذاب، یک دنتیکوله کوچک - اساساً یک اره سنگ چخماق کوچک - و سه نوک پیکان مورب بریتانیایی، که در سراسر دوره نوسنگی متأخر محبوب بودند، تولید میکنند.
هنگامی که کاوش های حاضر به پایان رسید، تیم پس از حفاری شروع به تجزیه و تحلیل و تحقیق در مورد مواد حفاری می کند.
این کشف به طور بالقوه میتواند روشنگر چگونگی زندگی در این منطقه در دوران برنز و نحوه زندگی و تعامل مردم با یکدیگر باشد. ما هیجان زده هستیم که ببینیم چه چیزهای دیگری کشف شده است زیرا باستان شناسان به کار در سایت ادامه می دهند.