در دهه 1520، باور عمومی بر این بود که ماجراجوی پرتغالی فردیناند ماژلان اولین کسی بود که غول های مرموز پاتاگونیا را توصیف کرد. اما این خیلی دور از ذهن است!
احمد بن فضلان، جغرافیدان و جهانگرد عرب قرن دهم، بیشتر لشکرکشی های زمینی انجام می داد، اما با این وجود تصمیم به تنها سفر آبی در زندگی خود گرفت. او صاحب توصیفی از ساکنان مهربان «پاگنده» سرزمین اصلی ناشناخته در انتهای دیگر جهان است. بسیاری از محققان معتقدند که او در مورد پاتاگونیا صحبت می کرد.
بیش از ده ملوان در طول سفرهای خود در سراسر این سرزمین ها غول های عجیب و غریب را مشاهده کردند. برآوردهای مختلف ارتفاع آنها را در هر نقطه ای بین 8.2 فوت (2.5 متر) تا 3.5 متر (11.5 فوت) قرار می دهند. در دهه 1590، آنتونی نایوت جسدهایی را که او و خدمه اش پیدا کرده بودند، توصیف کرد که طول آنها تقریباً 12 فوت (کمی بیشتر از 3.5 متر) بود.
همچنین در دهه 1590، ویلیام آدامز، یک انگلیسی، سوار بر کشتی هلندی در اطراف Tierra del Fuego، از برخورد خشونت آمیز بین خدمه کشتی خود و بومیان غیرطبیعی قد بلند خبر داد. قدرت بربرها به قدری قوی بود که می توانستند صخره های عظیمی را که قادر به نفوذ به چارچوب چوبی کشتی بودند پرتاب کنند.
علاوه بر این، جان بایرون، توماس کاوندیش، خوان استر و دیگران در مورد ساکنان غول پیکر آمریکا گزارش دادند. تا قرن نوزدهم، طبیعتشناس فرانسوی، آلسید دوربینی، واژههای «خوش تیپ» و «قدبلند» را برای توصیف پاتاگونیاییها به کار برد.
او با انتشار یافتههای خود، این فرضیه را که غولها در آمریکا زندگی میکردند را رد کرد. اما آیا معقول است که تمام ایمان خود را به یک کتاب واحد بسپارید، در حالی که در طول سالها مواجهه با غولهای پاتاگونیا گزارشهای زیادی نوشته شده است؟ بسیاری از مسافران گزارش داده اند که در طول سفر با آنها برخورد داشته اند.
در سال 1902 مقاله ای در بلژیک منتشر شد که باعث سر و صدا شد. بردگان بومی آمریکایی از قاره آمریکا به قاره اروپا برده شدند. در میان آنها افراد باهوشی حضور داشتند که حضار را متحیر کردند و با یکی از نمایندگان "رداسکین ها" مصاحبه شد.
در میان سؤالات فراوانی که پرسیده شد، یکی از آنها موضوع مردمی بود که در مناطق دور زندگی می کنند. یک آمریکایی بومی در بیانیه خود اظهار داشت که قبل از ورود اروپایی ها، سرزمین های بومی او محل زندگی بیش از 80 ملیت مختلف هندی بود.
برخی از مردم در میان آنها بسیار بافرهنگ و تحصیلکرده بودند و برخی دیگر مانند پاتاگونیایی ها وحشی بودند. او ادعا کرد که آنها جنگجویان فوق العاده قدرتمندی بودند. رشد آنها تقریباً دو برابر رشد انسان ها بود و به راحتی می توانستند بر هر جانوری پیروز شوند.
شکار غول ها با ظهور اروپایی ها آغاز شد. به آنها تیراندازی کردند که انگار حیوان هستند. در نتیجه، در اواسط قرن هجدهم، تقریباً هیچ غول دیگری باقی نمانده بود و زمین ها توسط قبایل مناطق اطراف اشغال شد.
این نکته قابل توجهی است. معلوم شد که ماژلان، فادلان، بایرون و کاوندیش میتوانستند همچنان غولهای پاتاگونیایی واقعی را ببینند، در حالی که آلساید اوربیگنی دیگر برای تماشای آنها حضور نداشت. پس از آن مشخص شد که هر مسافری درست گفته است.
غولها در واقع در سرزمینهای آمریکا ساکن بودند، اما توسط اروپاییهای پیشرفتهتر ریشهکن شدند. و برای اینکه مجبور نباشیم به خاطر این توبه کنیم و مجازات نشویم، فرهنگ غول های پاتاگونیا از مقوله علم به اساطیر و فولکلور خط خورد.
در سال 2013، بقایای اسکلت سیزده نفر کشف شد. ارتفاع متوسط آنها تقریباً سه متر بود. انتظار میرفت که این یافته ادراکات عمومی پاتاگونیاییها را به چالش بکشد، اما متخصصان اسپانیایی معتقد بودند که استخوانهای Gigantopithecus را کشف کردهاند.
عکس های این کشف با دانشمند روسی الکساندر بلوف به اشتراک گذاشته شد که اظهار داشت جمجمه ها مطمئناً استانداردهای Gigantopithecus را برآورده نمی کنند. شاید آن ها غول های پاتاگونیا بودند؟