آیا سنگ باستانی النسلا توسط "لیزر بیگانه" بریده شده است؟

در غرب کویر النفود ، 220 کیلومتری شهر تبوک ، واحه باستانی تایما قرار دارد. در این مکان خالی از سکنه ، در میان ماسه ها و سنگ ها ، یک رمز و راز به ویژه گردشگران را به خود جلب می کند - Al Naslaa ، شکل گیری عظیمی از ماسه سنگ ، گویی که توسط شمشیر غول به دو نیم شده است. همانطور که مردم محلی می گویند ، از قدیم الایام دو قسمت از این سنگفرش عظیم الجثه وجود دارد.

النسلا
Megalith of the Al Naslaa. © باستان شناسی عربستان

صحرای النفود دریایی شنی عظیم در شمال شبه جزیره عربستان است ، 290 کیلومتر طول و 225 کیلومتر عرض. در بعضی از مناطق ، درختچه ها و درختان متوقف وجود دارد ، اما بیشتر اوقات تپه های شنی بلند قرمز تیره شبیه تپه های شبه هلالی وجود دارد. این شکل به دلیل وزش باد شدید به یک طرف شن و ماسه است. این مکان یکی از خشک ترین مکان هاست - سالانه یک یا دو بار در اینجا باران می بارد ، اما طوفان های شن و ماسه قدرتمند غیر معمول نیستند.

در حاشیه کویر

النسلا
پشت غار قطر صحرای النفود. © باستان شناسی عربستان

اولین اروپاییانی که از النفود دیدن کردند توصیف مسحورکننده ای از منطقه به جا گذاشتند. "آنچه در این صحرا چشمگیرتر است رنگ آن است" بانو آن بلانت را در سال 1878 نوشت:

"مانند تپه های شنی که دیروز از آن عبور کردیم سفید نیست و مانند ماسه در برخی از مناطق صحرای مصر زرد نیست. اما واقعاً قرمز روشن ، تقریباً سرمه ای صبح که هنوز شبنم خشک نشده است. و تصور اینکه عقیم است بسیار اشتباه بزرگی خواهد بود. برعکس ، النفود در جنگل ها و مراتع از همه شن هایی که هنگام خروج از دمشق عبور کردیم ، غنی تر است. همه جا با بوته ها و بوته های غده از نوع دیگری روبرو می شویم که در اینجا به آنها یرتا گفته می شود. "

تمام بیابانهای عربستان پوشیده از قسمتهای وسیعی از مزارع گدازه است که در هنگام فوران آتشفشانهای باستان تشکیل شده اند. در اینجا آنها را حرات می نامند. بزرگترین آنها Esh-Shama ، Uvayrid ، Ifnayn ، Khaybar and Kura ، Rakhhat ، Kishb ، Hadan ، Navasif ، Bukum و Al-Birk هستند. حرات العوایدر به تایما ملحق می شود. اولین بار توسط چارلز مونتاگ داوتی ، کاوشگر قرن نوزدهم و نویسنده کتاب سفر در صحرای عربستان توصیف شد. صخره های این منطقه با سنگ نگاره های زیادی پوشانده شده است که مردم و حیوانات را به تصویر می کشد ، برخی از تصاویر مربوط به دوران نوسنگی است ، برخی دیگر - به زمانی نسبتاً دیرتر.

النسلا
النسلا 1: اسب پیشرو مرد، تایما. ©️ باستان شناسی عربستان

تصاویر قدیمی تر و تیزتر به نظر می رسند ، در حالی که تصاویر جوان تر و بارزتر هستند. هنرمندان باستان دوست داشتند چوپانان را با گله های گوسفند و بز ، شکارچیانی با کمان که توسط سگ احاطه شده اند ، حیواناتی مانند جگر ، گاومیش کوهان دار ، غزه ، غزال به تصویر بکشند. آنها مردم را بدون ویژگی های صورت ، اما سر و لباس دقیق توصیف می کردند. در قدیمی ترین نقاشی ها ، هیچ اسب یا شتری وجود ندارد و البته هیچ کتیبه ای نیز وجود ندارد.

اما از هزاره سوم قبل از میلاد ، اسب و شتر ظاهر می شوند. علاوه بر این ، ارابه های جنگی در امتداد صخره ها می شتابند ، گاری ها سوار می شوند و اسب ها با ساختار زیبا و متمایز از یکدیگر متمایز می شوند و مانند نژاد نریان اسب های معروف عرب هستند. شترهای درامدری دنبال اسب ها می روند. و از حدود قرن 3 قبل از میلاد ، تصاویر با حروف عربی باستان عرضه می شوند. از جمله سنگ نگاره های زیادی در اطراف واحه تایما و در واحه ای که زمانی شهر باستانی در آن واقع شده بود وجود دارد.

تایما غنی

النسلا
النسلا 2: اسب با علامت قبیله ای، تایما. ©️ باستان شناسی عربستان

اولین تصاویر از اسبهای عرب در اینجا یافت شد. ظاهراً از اینجا اسبهای عرب به مصر آمدند و قبلاً در قرن پانزدهم قبل از میلاد ، سواره نظام فراعنه از آنها تشکیل شد. از آن زمان ، صحنه های سنگی با تصاویر نبردها با مشارکت سواران فراوان است. سواران مجهز به شمشیرهای مستقیم با محافظ کاملاً واضح هستند.

در دوران باستان ، مسیرهای کاروان از طریق تیما واحه این در واقع یک چهارراه بود - در سمت راست بین النهرین و دریای سرخ ، در سمت چپ قرار داشت - مصر ، در جنوب کشور بنی اسرائیل بود ، در شمال ساحلی قرار داشت که "مردمان دریا"گفته شد که زندگی می کنند. جای تعجب نیست که واحه از زمان باستان تاکنون ساکن بوده است. بسیاری از شواهد باستان شناسی از این زمان باقی مانده است. به عنوان مثال ، در سال 2010 ، صخره ای با کتیبه ای از زمان فرعون رامسس سوم (1186-1155 قبل از میلاد) در اینجا پیدا شد. هم كتاب مقدس و هم متون آشور درباره تایما می گویند. آشوریان تایمو تیامات و بنی اسرائیل تیما را صدا می زدند.

در قرن 8 قبل از میلاد ، حاکم آشور ، تیگلاتپالاسار سوم ، خراج را به تیما تحمیل کرد ، و سناخریب نواده او دستور داد از طریق دروازه صحرا هدایایی را از اهالی تیمه به پایتخت آن نینوا بیاورد. احتمالاً ساکنان واحه که نمی توانستند در برابر ایالات بزرگ مقاومت کنند ترجیح می دهند دشمنان خود را بخرند.

خوشبختانه ، این شهر غنی بود ، و توسط دیوارهایی احاطه شده بود که بقایای آنها باستان شناسان پیدا کرده اند. یک بار دیگر ، تایمو توسط حاکم بابلی نابونیدوس ، معروف به ساخت خدای اصلی کشور نه مردوک ، بلکه سینا ، فتح شد و شروع به ساخت معابد برای خدای ماه در سرزمین تحت کنترل خود کرد. در آن زمان ، او یک دهه کامل اقامت گزید و تاج و تخت بابل را به پسر بلشزار سپرد. و احداث معبد سینا در تایما ، احتمالاً بدون آن انجام نشده است.

جای تعجب نیست که بنی اسرائیل ساکنان تیما را بت پرست می پنداشتند ، و ارمیای نبی فراموش نمی کرد که به تجمل گرایی این افراد شرور انگ بزند. سنگ نگاره ها روی سنگ النسلا احتمالاً متعلق به این زمان است. این صخره اسبی را با زیبایی باورنکردنی به تصویر می کشد که بنا به دلایلی گردشگران آن را برای زرافه می گیرند و مردی کنار آن ایستاده است. و در بالا یک کتیبه عربی باستان وجود دارد که هنوز رمزگشایی نشده است.

سنگ را به دو نیم کرد

النسلا
سازند صخره‌ای النسلا، صخره‌ای که به دو نیم شده است. ©️ Wikimedia Commons

گردشگران عاشق عکس گرفتن در صخره النصلاla هستند. اسب ، مرد و کتیبه غیرقابل توصیف اصلاً علاقه ای به آنها ندارد. تقریبا هیچ کس به سنگ نگاره نگاه نمی کند.

از سوی دیگر، همه چشم ها به یک برش کاملا صاف و کاملا نازک خیره شده است که سمت راست سنگ را از سمت چپ جدا می کند. همه نگران تنها چند سوال هدفمند هستند: چه کسی توانسته این سنگ را دقیقاً از وسط آن چنین هوشمندانه تراش دهد؟ چگونه آن را قطع کردند؟ و برای چه؟ و چرا تخته سنگ های باستانی بر روی پایه هایی که شبیه شیشه است می ایستند و نمی افتند؟ چه کسی می تواند سنگ ها را به گونه ای ایده آل روی این تاقچه ها قرار دهد که کل سازه در طول هزاره ها از هم نپاشد، اما تزلزل ناپذیر بماند؟

سپس، بسیاری از فرضیات از باورنکردنی ترین نوع مطرح می شود. ساده لوح ترین ها معتقدند که این خلقت است خدایان یا بیگانگان باستانی

درست است ، آنها نمی توانند توضیح دهند که چرا یکی یا دیگری مجبور شدند سنگ تراش خورده را روی تکیه گاه نصب کنند. برخی دیگر ، از نظر فکری بیشتر در مورد فن آوری های فراموش شده باستان صحبت می کنند و سنگ را قطعه ای برای نوعی ساختمان می دانند که بنا به دلایلی توسط سنگ تراش ها برده نشده است. هنوز هم ، دیگران با این مورد موافقند ، فکر می کنند که این یک بنای باستانی است که به یاد برخی از رویدادها برپا شده است.

گفته می شود ، سنگ با ابزارهای مسی تراش خورده است ، و سپس از داخل با سنگ پوکه تمیز می شود. درست است ، اینکه چطور ممکن بود کسی با اره مسی در یک فضای بسیار باریک و با سنگ پوکه و بدون کنده شدن دستهایش ، بی نظمی های برش را پاک کند کاملاً قابل درک نیست. ماسه سنگ و مواد نرم ، اما کار سخت ، و همه همان - آن را به طور کامل کار نمی کند. اینجاست که فناوری های فراموش شده باستان به کمک می آیند ، به همین دلیل فراموش می شوند.

زمین شناسان اما با پوزخند به این اختلافات نگاه می کنند. به گفته آنها ، مردم روی سنگ النصلا hands دست نگذاشتند. در حقیقت ، برش غیرمعمول به دلایل طبیعی ظاهر شد. به هر حال ، یک سنگ در یک منطقه خاص وجود دارد ، جایی که روز غیر قابل تحمل گرم است و شب آن غیر قابل تحمل است. سنگ ها اگر نقص داخلی داشته باشند ، همانطور که هر مهندس و سازنده ای که مقاومت مواد را مطالعه کرده است ، در گرما منبسط می شوند و در سرما کوچک می شوند. در پایان ، ساختار معیوب خراب شده و سنگ می ترکد. به طور معمول ، ترک کاملاً صاف به نظر می رسد.

احتمالاً سنگ النسلا حتی در عمیق ترین دوران باستان نیز به دو قسمت سقوط کرده است. و سپس باد و آب آن را خرد کردند - هزاره ها پیش ، زمانی که آب و هوا در عربستان بارانی تر بود. بادهایی که با شن و ماسه معلق در هوا وزن می شوند ، بهترین ماده ساینده برای کار در ترکهای باریک هستند. علاوه بر این ، باد ، که به شکاف باریکی منفجر می شود ، سرعت می گیرد و شن و ماسه سطح را بدتر از گل مینا نمی مالد. اگر باد نیز از رطوبت اشباع شده باشد ، خودتان می فهمید که این یک ابزار سنگ زنی عالی است!

بنابراین حداقل یک توضیح علمی برای وجود سنگ "بریده" وجود دارد. اما راز واقعی در اینجا در شکل کاملاً متفاوت است. و البته در کتیبه. چه کسی آن را ترک کرد؟ با چه رویدادی مرتبط بود؟ تا زمانی که متن خوانده نشود، حدس زدن دشوار است.

برای گفتن ، برخی از باستان شناسان معتقدند که این سنگ یک مورد پرستش بود زیرا در عربستان ، پرستش سنگ به ترتیب چیزها بود. اما بعید است که یک سنگ نگاره با یک مرد و یک اسب بر روی سنگ مقدس ظاهر شود. و حتی بیشتر همراه با متن. اما پس از آن چیست؟ تاکنون فقط یک پاسخ وجود دارد: ما نمی دانیم.