راز وندجینا: فضانوردان باستانی در استرالیا؟

اگر قرار بود واندجیناها با پوست سفید رنگ آمیزی شوند در صورتی که تصور می شد سایر افراد بومی را که دارای پوست سیاه هستند به تصویر می کشند؟ چرا همیشه چشم ها به گونه ای رنگ آمیزی می شدند که متناسب با بقیه صورت و بینی نبودند؟ اجداد قدیمی ما با نقاشی همه آنها بدون دهان چه چیزی را به ما نشان دادند؟

گروه های زبانی از غرب و ساحل کیمبرلی ، از جمله نگارینیین ، وروررا و ونامبول ، همگی اهمیت داستان واندجینا را که جذاب و در عین حال جذاب است به اشتراک گذاشتند.

هنر_سنگ_وانجینا
هنرهای صخره ای واندجینا در رودخانه بارنت ، ایستگاه کوه الیزابت ، منطقه کیمبرلی در غرب استرالیا © اعتبار تصویر: کلر تیلور | این پرونده دارای مجوز تحت (CC BY-SA 2.0) است

منطقه وسیعی در حدود 200,000،60,000 کیلومتر مربع در منطقه کیمبرلی در شمال غربی استرالیا محل زندگی مردم وانجینا است ، که حداقل XNUMX هزار سال تمدن مداوم در آنجا داشته اند.

در فرهنگ بومیان استرالیا ، داستان واندجیناها ، موجودات روح نهایی که سرزمین و مردم را ایجاد کردند ، یکی از جذاب ترین و گیج کننده ترین داستانهایی است که می توان یافت.

شاید جذاب ترین جنبه هنرهای تجسمی آنها ، که روی صخره ها و غارها نقاشی شده اند ، شیوه ای باشد که آنها واندجیناها را که دارای چهره های سفید بدون دهان هستند ، به تصویر کشیده اند. چشمهای سیاه بزرگ، و سر پیچیده با هاله یا نوعی کلاه ایمنی ، از جمله ویژگی های دیگر.

هنر راک بومی
هنر راک بومی در غارهای Wary Bay ، Bigge Island ، Kimberley ، Western Australia. این نقاشی ها شامل نمونه هایی از اولین هنرهای تماسی و چهره های واندجینا است. هنر سنگ را مردم وونامبال ایجاد کردند. © اعتبار تصویر: جان بنول | این فایل دارای مجوز تحت (CC BY-ND 2.0) است

س questionالی که بیشتر مردم را نگران می کند این است - آیا این نقاشی های غاری که واندجیناها را نشان می دهند شواهدی از تعامل بازدیدکنندگان فرازمینی با انسان های ماقبل تاریخ است؟

تفسیرهای گوناگونی از نقاشی های باستانی ارائه شده است ، از تصویری تلطیف شده از مردم یا حتی جغدها گرفته تا باورهایی درباره فضانوردان باستانی که ده ها هزار سال پیش از زمین دیدن کرده و با مردم تماس مستقیم داشته اند.

بعضی ها اینطور فکر می کنند فرازمینی ها در شکل گیری جهان دخیل بوده اند، که در نشان داده شده است سنت های بومی در زمان رویاها و همچنین افسانه ها و افسانه ها از سراسر تمدن های گذشته جهان.

واندجینا در کوه الیزابت
نقاشی های Wandjina دارای رنگهای مشکی ، قرمز و زرد در زمینه سفید هستند. ارواح به تنهایی یا به صورت گروهی ، بسته به ابعاد صخره به صورت عمودی یا افقی به تصویر کشیده می شوند ، و گاهی اوقات با ارقام و اشیایی مانند مار رنگین کمان یا مرغ ها به تصویر کشیده می شوند. ترکیب معمولی با قسمت های بالای بدن و سر است که ممکن است چشم و بینی را نشان دهد ، اما معمولاً دهان ندارد. دو توضیح در این مورد داده شده است: آنها بسیار قدرتمند هستند و نیازی به گفتار ندارند و اگر دهان داشتند باران هرگز متوقف نمی شد. در اطراف سر واندجینا خطوط یا بلوک های رنگی وجود دارد که نورهایی را نشان می دهد که از کلاه های شفاف بیرون می آید. © اعتبار تصویر: Robyn Jay | این پرونده دارای مجوز تحت (CC BY-SA 2.0) است

علاوه بر این ، بسیاری از مردم تعجب می کنند که چرا واندجیناها با پوست سفید رنگ آمیزی شده اند اگر نماد دیگر مردمان بومی بوده است ، که همه آنها رنگ پوست تیره بودند.

علاوه بر این ، چرا معمولاً چشم های سنجاق های Wandjina به گونه ای رنگ آمیزی می شد که با بقیه صورت متناسب نبود؟ نقاشی همه آنها بدون دهان چه فایده ای داشت؟ - اینها س questionsالاتی است که ما را از دهه ها پیش گیج کرده است.

با این حال ، آنچه حتی بیشتر غیر منتظره است ، تاریخ شفاهی واندجیناها است ، که مانند همه افسانه های بومی خواب رویایی ، از نسلی به نسل دیگر منتقل شده است.

طبق افسانه ها ، واندجینا "موجودات آسمانی" یا "ارواح ابری" بودند که در زمان رویاها از راه شیری پایین آمدند و زمین و تمام مردم آن را تشکیل دادند. سپس واندجینا نگاهی به مردم انداخت و متوجه بزرگی وظیفه پیش رو شد و به خانه بازگشت تا سایر وانجیناها را به خدمت بگیرد.

Wandjina با کمک مار Dreamtime فرود آمد و آنها زمان رویای خود را برای خلق ، آموزش و عمل به عنوان خدای بومیان که ایجاد کرده بودند ، گذراندند.

پس از مدتی ، واندجیناها دیگر آنجا نبودند. اعتقاد بر این است که آنها به زمین فرود آمده اند و در پایین منبع آب که مربوط به هر یک از نقاشی ها است زندگی می کردند.

جریان دائمی بذر بچه در آنجا تولید می شود و آنها منشا همه وجود انسان ها محسوب می شوند. بقیه به فضا فرار کردند و اکنون به عنوان چراغ های درخشانی که هزاران مایل از سطح زمین در طول شب حرکت می کنند قابل مشاهده هستند.

حتی پس از ناپدید شدن واندجینا ، مردم بومی کیمبرلی هنوز معتقدند که آنها مسئول همه چیزهایی هستند که در خشکی ، آسمان و آب اتفاق می افتد.

همانند آموزه های دینی روزگار معاصر ، داستانهای بومی رویای رویایی ، هنر صخره ای و نقاشی های غارها اغلب به عنوان اسطوره تلقی می شوند تا واقعیتهای تاریخی.

اما برخی از افسانه های Dreamtime با اکتشافات باستان شناسی بعدی درست نشان داده شده است. به عنوان مثال ، قبلاً تصور می شد کسانی که از پستانداران غول پیکر در زمین صحبت می کنند داستان ساخته اند.

ماموت
ماموت پشمالو یکی از شناخته شده ترین مگافون های پلیستوسن است. © اعتبار تصویر: دانیل اسکریج | دارای مجوز از Dreamstime.Com (شناسه عکس ذخیره‌سازی تحریریه/تجاری: 129957483)

با این حال ، کشف فسیل های حیوانی متعلق به موسوم به "مگافونا" ، که شامل پستانداران عظیمی بود ، نشان داد که این افسانه ها بر اساس وقایع واقعی است که طی ده ها هزار سال از نسل به نسل منتقل شده است.

در یک یادداشت جالب و بحث برانگیز ، مصنوعاتی در مناطق جغرافیایی کشف شده است که نشان می دهد این منطقه در 174,000 سال قبل از میلاد مسکون بوده است. این در تضاد مستقیم با این فرض است که افراد بومی در آفریقا مسیرهایی داشته اند و حدود 60,000،XNUMX سال پیش به استرالیا مهاجرت کرده اند. نظریه هایی وجود داشته است که نشان می دهد هومو ساپینز از استرالیا سرچشمه گرفته است.

حتی در حال حاضر ، واندجینا توسط افراد بومی Worora ، Ngarinyin و Wunumbul مورد احترام است و فقط تعداد معدودی مجاز به نقاشی آنها هستند. طبق افسانه ، افرادی که قانون را زیر پا گذاشتند با سیل ، صاعقه و گردباد مجازات می شوند. از آنجا که گفته می شود نقاشی های Wandjina دارای این قدرت هستند ، بومیان بر این باورند که همیشه باید با احترام به آنها برخورد کرد و با نهایت احترام رفتار کرد.

در نتیجه اهمیت فرهنگ آنها ، چرا بومیان باستانی داستانهایی می سازند که آنها را افسانه یا داستانهای خارق العاده می نامند؟ یافته های باستان شناسی قبلاً حقیقت تعداد زیادی از افسانه ها و داستانهای باستانی را اثبات کرده است.

آیا ممکن است که بومیان آن دوره فقط وقایع را بازگو می کردند به روشی که آنها در آن زمان دیده و درک کرده بودند؟ شاید روزی پاسخ این س questionsالات جذاب را بیابیم.