کاپیتان فردریک ماریات از داستان های ارواح مرتبط با رینهم هال آگاه بود. افسر نیروی دریایی سلطنتی انگلیس و نویسنده چندین رمان معروف دریایی در سال 1836 در رینهام اقامت داشته است.
اگرچه او تردید داشت ، ماریات اصرار داشت در اتاق خالی از سکنه سالن بخوابد ، اما شایعه شده بود که شبحی از دوروتی والپول آشکار می شود. لیدی والپول یکی از ساکنان سابق سالن بود و در آن اتاق به اصطلاح خالی از سکنه تصویری از او آویزان بود. گفته شده بود که در زیر نور شمع چشمک میزد ، به نظر می رسید چشمانش به طور مداوم هر کس را که به اندازه کافی احمقانه شب را در آنجا ببیند ، مشاهده می کند.
ماریات فقط در صورتی که مظهر ترسناک خود را نشان دهد با یک هفت تیر زیر بالش خود خوابیده بود ، گرچه تاکنون شبح تحقق نیافته بود. اما در شب سوم ، همه چیز تغییر کرده بود. با بازنشسته شدن بقیه اعضای خانه به رختخواب ، کاپیتان در حال بازگشت به محفظه ای بود که ظاهراً خالی از سکنه شده بود و با یک هفت تیر قابل اعتماد در راهرو روشن و تاریک راه می رفت.
ناگهان چشم او به چراغی وهم آور در انتهای دیگر گذرگاه افتاد. همانطور که به طور پیوسته به سمت او پیش می رفت ، مریات می توانست تشخیص دهد که نور از لامپ حمل شده توسط یک زن مرموز است. کاپیتان که فقط در لباس شب خود پوشیده بود ، تصمیم گرفت پشت در اتاق مجاور پنهان شود. با این وجود ، او در مورد هویت این زن کنجکاو بود ، بنابراین تصمیم گرفت او را از طریق دیافراگم درگاه مشاهده کند.
وقتی این رقم با مخفیگاه ماریات همسطح شد ، ناگهان متوقف شد و ، انگار که از مشاهده آن آگاه بود ، به آرامی به طرف تماشاگر روی آورد. ماریات می دید که این ماده عجیب و غریب با یک لباس مخصوص قهوه ای خوش لباس است و هنگامی که چراغ را به آرامی به سمت صورت خود بلند می کرد ، ناخدا از وحشت عقب افتاد زیرا این زن عجیب و غریب غیراخلاقی به روشی که او به عنوان شیوه ای مخرب و شیطانی توصیف می کند ، پوزخند زد. این امر باعث خشم کاپیتانی شد که او از مخفیگاه خود پرید و هفت تیر را در محدوده خالی زن وارد کرد. گلوله از طریق ظاهر دقیق عبور کرد و خود را در در مجاورت قرار داد. در عین حال شبح در هوای نازک ناپدید شد.
Raynham Hall یک خانه روستایی باشکوه در نورفولک ، انگلیس است. این شهر در نزدیکی شهر فاکنهام واقع شده و مقر خانواده تاونشند است. راینهام با تعدادی از ارواح دارای شهرت طولانی مدت برای فعالیت های اخروی است. مشهور است که سالن قرن هفدهم را هجوم می آورد ، شبح دوک بد ستاره ستاره مونموث و برخی از کودکان شبح است. با این حال مشهورترین روحیه دوروتی والپول ، بانوی قهوه ای سالن رینهام است.
کاپیتان ماریات تنها کسی نبود که شاهد بانوی قهوه ای Raynham Hall بود. یک سرهنگ لوفتوس و دوستش هاوکینز نیز وقتی در سالن ماندند با او برخورد وحشتناکی داشتند. اواخر یک شب لوفتوس ناگهان متوجه یک زن در حال فرود شد. او او را نشناخت و هنگامی که او برای تحقیق رفت ، او بلافاصله ناپدید شد.
شب بعد سرهنگ که شیفته او بود ، هوشیاری خود را حفظ کرد و خوش شانس بود که دوباره دید زن مرموز را دید. با این حال وقتی به او نزدیک می شد ، وقتی دید فقط دو سوراخ سیاه چاله وجود دارد که چشم های خانم باید باشد ، یک شوک وحشتناک به او وارد شد. لوفتوس طرحی از فانتوم هولناک را تولید کرد و تحقیقاتی در این زمینه آغاز شد ، گرچه این هیچ نتیجه ای نداشت.
مسلماً دراماتیک ترین منظره در سال 1936 ، یک قرن کامل پس از رویارویی موهای کاپیتان مریات با بانوی قهوه ای بود. دو عکاس مستقر در لندن برای نمایش در مجله Country Life مشغول تصویربرداری در سالن Raynham بودند. آنها دوربین خود را در پایین راه پله اصلی نصب کرده بودند که ناگهان یکی از آنها متوجه شکل ظاهری غیرارادی روی پله ها شد. او به دستیار خود هشدار داد و مرد عکسی را برداشت. تصویر حاصل از آن یک شکل ماده مه آلود را نشان می دهد که از پله بزرگ بلوط پایین می آید.
از زمان انتشار در شماره 26 دسامبر سال 1936 در Country Country ، در مورد اصالت این عکس به شدت بین م believeمنان و بدبینان ماورالطبیعه بحث شده است. اردوگاه قبلی اعلام می کند که این اثبات قطعی وجود ارواح است در حالی که دومی گمان می برد که در این فیلم دستکاری شده باشد. در هر صورت ، عکس معروف ارواح هرگز به طور موثر تخریب نشده است.
اگر از این مطالعه لذت بردید ، بازدید کنید اینجا کلیک نمایید برای خواندن داستانهای بی نظیر بیشتر از نویسنده بن رایت.
