اوم سیتی: داستان معجزه آسای دورین ایدی ، تناسخ ،

دوروتی ادی نقش مهمی در افشای تاریخ مصر از طریق برخی اکتشافات بزرگ باستان شناسی به دست آورد. با این حال، علاوه بر دستاوردهای حرفه ای، او بیشتر به این دلیل مشهور است که در زندگی گذشته خود یک کشیش مصری بوده است.

دوروتی ایدی باستان شناس مصری متولد انگلیس بود و از کارشناسان تمدن مصر فراعنه بود که معتقد بود که وی تناسخ روحانی معبد مصر باستان است. حتی با توجه به استانداردهای انعطاف پذیر برون گرایی انگلیس ، دوروتی ایدی بود فوق العاده عجیب و غریب.

دوروتی ایدی

اوم سیتی: داستان معجزه آسایی ، تناسخ ، دوروتی ایدی ، تناسخ 1
ام سیتی - دوروتی ایدی

دوروتی ایدی از طریق برخی از اکتشافات بزرگ باستان شناختی نقش مهمی در آشکار کردن تاریخ مصر به دست آورد. با این حال ، علاوه بر موفقیت های شغلی ، مشهورترین شهرت وی به این باور است که در گذشته ای کشیش مصری بوده است. زندگی و کار او در بسیاری از مستندها ، مقالات و زندگی نامه ها پوشش داده شده است. در واقع ، نیویورک تایمز داستان او را نامید "یکی از جذاب ترین و قانع کننده ترین پرونده های مدرن جهان غربی در تاریخ های تناسخ است."

تغییرات نام دوروتی ادی

دوروتی برای ادعاهای معجزه آسای خود شهرت کافی در سرتاسر جهان به دست آورده است و مردمی که مجذوب ادعاها و کارهای خارق العاده وی شده اند ، او را به نام های مختلف می شناسند: اوم ستی ، ام ستی ، ام سیتی و بلبل عبد المیگید.

زندگی اولیه دوروتی ادی

دوروتی لوئیز ایدی در شانزدهم ژانویه سال 16 در بلکهیت ، گرینویچ شرقی ، لندن متولد شد. او دختر روبن ارنست ایدی و کارولین مری (فراست) ایدی بود. او به خانواده ای از طبقه متوسط ​​به پایین تعلق داشت زیرا پدرش در دوره ادواردیان خیاط استاد بود.

زندگی دوروتی وقتی در سه سالگی از یک پله به پایین افتاد و توسط پزشک خانواده اعلام شد که زندگی به طرز چشمگیری تغییر کرد. یک ساعت بعد ، وقتی دکتر برگشت تا جنازه را برای تشییع جنازه آماده کند ، دوروتی کوچولو را پیدا کرد که روی تخت نشسته بود و مشغول بازی بود. اندکی بعد ، او شروع به صحبت با والدین خود در مورد رویای تکراری زندگی در یک ساختمان بزرگ ستون دار کرد. با اشک ، دختر اصرار کرد ، "می خواهم به خانه بروم!"

همه اینها همچنان گیج کننده بود تا اینکه او را در چهار سالگی به موزه بریتانیا بردند. هنگامی که او و والدینش وارد گالری های مصر شدند ، دختر کوچک خود را از چنگ مادر پاره کرد ، و به شدت در سالن ها دوید و پای مجسمه های باستانی را بوسید. او "خانه" خود - جهان مصر باستان را پیدا کرده بود.

حرفه دوروتی در مصرشناسی

اوم سیتی: داستان معجزه آسایی ، تناسخ ، دوروتی ایدی ، تناسخ 2
دوروتی ادی در سایت باستان شناسی مصر

گرچه دوروتی توانایی پرداخت تحصیلات عالی را نداشت ، اما تمام تلاش خود را کرد تا آنجا که می توانست در مورد تمدن باستان کشف کند. وی که به طور مکرر از موزه بریتانیا بازدید می کرد ، توانست چنین برجسته هایی را اقناع کند مصر شناسان به عنوان Sir EA Wallis Budge به طور غیررسمی مقدمات هیروگلیف مصر باستان را به او بیاموزد. وقتی فرصت برای او فراهم شد تا در دفتر یک مجله مصری که در لندن چاپ می شود کار کند ، دوروتی فرصت را غنیمت شمرد.

در اینجا ، او به سرعت قهرمان ناسیونالیسم مدرن مصر و همچنین افتخارات عصر فراعنه شد. در دفتر ، وی با مصری به نام امام عبد المگوید آشنا شد و در سال 1933 - پس از 25 سال آرزوی "رفتن به خانه" - دوروتی و مگوید به مصر رفتند و ازدواج کردند. وی پس از ورود به قاهره ، نام بلبل عبد المیگید را به خود گرفت. هنگامی که او پسری به دنیا آورد ، به احترام فرعون دیرپای او را Sety نامید.

ام ستی - تناسخ دوروتی ادی

این ازدواج به زودی دچار مشکل شد ، دست کم تا حدی به این دلیل که دوروتی به طور فزاینده ای چنان رفتار می کرد که گویی در مصر باستان زندگی می کند به اندازه سرزمین مدرن ، اگر نه بیشتر. او به شوهرش در مورد "زندگی قبل از زندگی" و همه کسانی که به گوش دادن علاقه داشتند گفت که در حدود سال 1300 قبل از میلاد یک دختر 14 ساله وجود داشت ، بنترشیت ، دختر یک سبزی فروش و یک سرباز معمولی ، که به عنوان شاگرد انتخاب شده بود کشیش باکره خیره کننده و زیبا Bentreshyt نظر او را جلب کرد فرعون Sety I، پدر رامسس دوم بزرگ، توسط او باردار شد.

این داستان پایان غم انگیزی نیز داشت ، زیرا بنترشیت خودکشی کرد و نه اینکه حاکم را در اقدامی آلوده با یک کشیش معبد غیرمجاز درگیر کند. فرعون سیتی دلشکسته ، که شدیداً تحت تأثیر عمل خود قرار گرفته بود ، عهد بست که هرگز او را فراموش نکند. دوروتی متقاعد شد که او تناسخ روحانی جوان بنترشیت است و شروع به خواندن خود "Omm Sety" کرد که به معنای واقعی کلمه به زبان عربی "مادر سیتی" است.

افشاگری های چشمگیر دوروتی ادی در تاریخ مصر

امام عبدالمگوید که از رفتار خود نگران و بیگانه بود ، در سال 1936 از دوروتی ادی طلاق گرفت ، اما او این پیشرفت را جدی گرفت و مطمئن شد که اکنون در خانه واقعی خود زندگی می کند ، هرگز به انگلیس برنگشت. برای حمایت از پسرش ، دوروتی در اداره آثار باستانی کار کرد و در آنجا دانش چشمگیری از همه جنبه های تاریخ و فرهنگ مصر باستان را به سرعت نشان داد.

ادی اگرچه بسیار عجیب و غریب قلمداد می شود ، اما در مطالعه و کاوش آثار مصر باستان بسیار کارآمد ، بسیار کارآمد بود. وی توانست جزئیات بی شماری از زندگی مصر باستان را در نظر بگیرد و کمک های عملی بی نظیری در حفاری ها ارائه دهد و با بینش غیرقابل توصیف خود ، هم مصری شناسان را متحیر کند. در حفاری ها ، او ادعا می کند که جزئیاتی از زندگی قبلی خود را به یاد می آورد و سپس دستورالعمل هایی مانند "اینجا را حفاری کنید ، یادم هست باغ باستانی اینجا بود .." آنها بقایای یک باغ طولانی و ناپدید شده را حفاری و کشف می کنند.

دوروتی در روزنامه های خود ، که تا قبل از مرگ مخفی نگه داشته می شد ، در مورد بازدیدهای متعدد رویایی توسط روح معشوق باستانی خود ، فرعون سیتی اول نوشت. وی خاطرنشان کرد که در 14 سالگی توسط یک مومیایی مورد خشونت قرار گرفته است. سیتی - یا حداقل بدن اختری اش ، اخه - شب ها با افزایش تعداد دفعات طی سالها وی را ملاقات می کرد. مطالعات سایر روایات تناسخ غالباً توجه دارند که در این امور به ظاهر پرشور ، یک عاشق سلطنتی غالباً درگیر است. دوروتی معمولاً درباره فرعون خود به گونه ای واقعی می نوشت ، مانند ، "اعلیحضرت لحظه ای به زمین افتادند اما نتوانستند بمانند - او در آمنتی (بهشت) ضیافتی را میزبانی می کرد."

مشارکت های دوروتی ادی در زمینه کاری خود به حدی بود که به مرور ادعاهای او درباره خاطره داشتن یک زندگی گذشته و پرستش خدایان باستانی مانند اوزیریس ، دیگر همکارانش را آزار نمی داد. دانش وی از تمدن مرده و ویرانه هایی که زندگی روزمره آنها را احاطه کرده بود باعث احترام همکاران حرفه ای شد که از بیشمار مواردی که "حافظه" آنها را قادر به کشف کشوری مهم می کرد ، بهره بردند و الهام آنها را نمی توان منطقی توضیح داد.

علاوه بر ارائه این کمک ارزشمند در حین حفاری ها ، دوروتی به طور سیستماتیک اکتشافات باستان شناسی را که خود و دیگران انجام داده بود ، سازمان می داد. او با سلیم حسن باستان شناس مصری کار کرد و به او در انتشارات کمک کرد. در سال 1951 ، او به کارکنان شرکت پیوست استاد احمد فخری در دهشور

با کمک فخری در کاوش در زمینه های هرمی نکروپلیس بزرگ ممفییت ، دوروتی دانش و تجربه سرمقاله ای را ارائه داد که در تهیه سوابق میدانی و گزارش های منتشر شده نهایی هنگامی که در نهایت چاپ شدند بسیار ارزشمند بود. در سال 1952 و 1954 ، بازدیدهای دوروتی از معبد بزرگ آبیدوس او را متقاعد كرد كه اعتقاد دیرینه او به اینكه در زندگی قبلی در آنجا كشیش بوده كاملاً درست است.

زندگی بازنشسته دوروتی ادی

در سال 1956 ، پس از درخواست برای انتقال به آبیدوس ، دوروتی توانست با یک کار مستمر در آنجا کار کند. وی گفت: "من فقط یک هدف در زندگی داشتم ، و آن رفتن به آبیدوس ، زندگی در آبیدوس و دفن در آبیدوس بود." اگرچه قرار بود در سال 1964 در سن 60 سالگی بازنشسته شود ، اما دوروتی یک پرونده محکم را برای XNUMX سال بیشتر در کارمندان حفظ کرد.

اوم سیتی: داستان معجزه آسایی ، تناسخ ، دوروتی ایدی ، تناسخ 3
دوروتی لوئیز ادی در سن پیری.

هنگامی که سرانجام در سال 1969 بازنشسته شد ، او به زندگی در روستای فقیرنشین Araba el-Madfuna در کنار Abydos ادامه داد که مدتهاست برای باستان شناسان و گردشگران چهره ای آشنا بود. او که مجبور بود از حقوق خود با حقوق ناچیزی در حدود 30 دلار در ماه تأمین کند ، در خانه ای دهقانی با خشت و گل زندگی می کرد که توسط گربه ها ، خرها و افعی های حیوانات خانگی مشترک بود.

او کمی بیشتر از چای نعناع ، آب مقدس ، ویتامین های سگ و نماز زندگی می کرد. درآمد اضافی از فروش گلدوزی های مخصوص سوزن دوزی خدایان مصری ، صحنه هایی از معبد آبیدوس و کارتون های هیروگلیفی به گردشگران بدست می آمد. ادی از خانه کوچک خود با آجر گل و لای به عنوان "ام سیتی هیلتون" یاد می کند.

در فاصله کمی از معبد ، او ساعات بی شماری را در سالهای زوال خود در آنجا گذراند و زیبایی های آن را برای گردشگران توصیف کرد و همچنین دانش عظیم خود را با بازدید از باستان شناسان به اشتراک گذاشت. یکی از آنها ، جیمز پی. آلن ، از مرکز تحقیقات آمریکایی در قاهره ، وی را به عنوان حامی حامی مصرشناسی توصیف کرد ، "من یک باستان شناس آمریکایی در مصر نمی شناسم که به او احترام نگذارد."

مرگ دوروتی ادی – ام ستی

در سالهای آخر زندگی ، هنگامی که از یک حمله قلبی ، شکستگی زانو ، فلبیت ، اسهال خونی و چندین بیماری دیگر جان سالم به در برد ، سلامتی دوروتی شروع به تزلزل کرد. لاغر و ضعیف اما مصمم برای پایان دادن به سفر فانی خود در آبیدوس ، او به زندگی بسیار غیرمعمول خود نگاه کرد ، با اصرار ، "این بیش از ارزش آن بوده است. من نمی خواهم چیزی را تغییر دهم. "

هنگامی که پسرش سیتی ، که در آن زمان در کویت کار می کرد ، از او دعوت کرد که با او و هشت فرزندش زندگی کند ، دوروتی پیشنهاد او را رد کرد و به او گفت که او بیش از دو دهه در کنار آبیدوس زندگی کرده و مصمم است که بمیرد و بماند. آنجا دفن شده دوروتی ایدی در 21 آوریل 1981 در روستایی در کنار شهر معبد مقدس آبیدوس درگذشت.

مطابق با سنت مصر باستان ، مقبره وی در ضلع غربی باغش در بالای سر خود یک شکل حک شده از داعش با بالهای باز داشت. ایدی مطمئن بود که پس از مرگ او روح او از دروازه غرب عبور می کند تا با دوستانی که در زندگی می شناخت دوباره پیوند یابد. این وجود جدید هزاران سال قبل در متن هرم شرح داده شده بود ، به عنوان یکی دیگر از "خواب که ممکن است بیدار شود ، بمیرد تا زنده بماند."

در کل زندگی خود ، دوروتی ایدی به حفظ خاطرات خود ادامه داد و تعدادی کتاب با محوریت تاریخ مصر و زندگی تناسخ خود نوشت. برخی از مهمترین آنها عبارتند از: Abydos: شهر مقدس مصر باستان, آبیدوس ام سیتی و Omm Sety's Living Egypt: Surviving Folkways from Pharaonic Times.