عاقبت وحشتناک برخورد بشقاب پرنده Maracaibo

در نامه ای که در 18 دسامبر 1886 چاپ شد ، شماره ای از نشریه علمی آمریكا ، كنسول آمریكا در ونزوئلا به نام وارنر كاوگیل به یك مشاهده عجیب بشقاب پرنده و برخی از پدیده های عجیب و غریب مرتبط با این واقعه اشاره كرد كه در اكتبر 1886 در ماراكایبو رخ داد.

عاقبت وحشتناک برخورد بشقاب پرنده Maracaibo 1
© اعتبار تصویر: Pixabay

کاوگل در این نامه چنین تجربه قانع کننده ای و حادثه ای عجیب و غریب را توصیف کرد که مردم را مجبور به اعتقاد به برخوردهای بشقاب پرنده ها کرد. به گفته شهروندان ماراکایبو ، آنچه در آن شب شاهد بودند واقعاً چیزی فراتر از این جهان بود. و آنها قربانیان وحشتناک این واقعه شدند. کاگیل در بیانیه خود گفت:

در شب 24 اکتبر 1886 ، که بارانی و طوفانی بود ، یک خانواده XNUMX نفره در کلبه ای آرام از برخی از لیگ های ماراکایبو در کلبه ای آرام می خوابیدند. اما آنها وقتی بیدار شدند که صدایی زمزمه ای پر سر و صدا و نوری پرتحرک و خیره کننده از تاریکی آسمان بیرون آمده بود. که در داخل کلبه های خود را به طور درخشان روشن می کند.

آنها کاملاً به وحشت مبتلا شده بودند و در ابتدا معتقد بودند که پایان این جهان فرا رسیده است. بنابراین ، خود را به زانو در آوردند و به امید نماز شروع کردند. با این حال ، تقریباً بلافاصله عبادت آنها با استفراغ های شدید و تورم گسترده در قسمت های فوقانی بدن ، به ویژه صورت و لب قطع شد.

قابل ذکر است که نور فوق العاده دیگر با کمک احساس گرما دنبال نمی شود حتی اگر منطقه ادعا شده توسط دود و بوی غیرمعمولی احاطه شده باشد.

صبح روز بعد ، تورم فروکش کرده بود و لکه های بزرگی روی صورت و بدن ایجاد شده بود. درد کمی احساس نمی شد تا روز نهم که پوست کنده شد و آن لکه ها به زخم های خشن و بدخیم تبدیل شدند.

موهای سر در حالی که پدیده در زیر آن رخ داده بود افتاد و در هر 9 مورد ، همان طرف بدن آنها به شدت آسیب دید.

قسمت قابل توجه این حادثه آسیب دیدگی خانه نبود ، در آن زمان تمام درها و پنجره ها بسته بودند. پس از آن دیگر هیچ اثری از صاعقه در هیچ بخشی از ساختمان مشاهده نمی شود ، و همه مبتلایان متحد اعلام کردند که هیچ منفجر کننده یا صدایی به غیر از صدای زمزمه بلند که قبلاً ذکر شد وجود ندارد.

حیرت انگیزترین شرایط این بود که درختان و بوته های آن طرف خانه هیچ علائمی از آسیب دیدگی ندارند تا روز 9 که ناگهان پژمرده شدند ، تقریباً همزمان با ایجاد زخم بر روی اجساد ساکنان محل سکونت.

این احتمالاً یک پیچش ناچیز سرنوشت بود ، اما مایل بسیار خارق العاده بود که حساسیت برابر به اثرات الکتریکی ، با گذشت زمان یکسان ، باید در ارگانیسم های حیوانی و گیاهی واقع شود.

خودش گفت كه كاويل از بيماراني كه در بيمارستان هاي محلي در اين بيمارستان بستري شده اند ديدار كرده و ظاهر آنها واقعاً وحشتناك بود.

تا به امروز ، هیچ کس نتوانسته است پدیده های عجیب و غریبی را که روزگاری در ماراکایبو رخ داده است ، به درستی توضیح دهد. آیا این یک برخورد بشقاب پرنده واقعی بود؟ یا آقای کاوگل فقط داستان را تخیل کرده است؟ نظرتون چیه؟